سه شنبه 92 مرداد 15 , ساعت 7:58 عصر
به اندازه ی یک فنجانِ قهوه
به اندازه ی چند دقیقه، با من نشسته بود
از خودش گفت ، از قصدِ آمدنش ، از چرایِ رفتنش
ساده بود و صمیمی
لحنی داشت ، به گوشِ احساسِ من ، بی انتها غریب
قهوهاش را خورد ، دستم را فشرد و رفت
ماجرایِ عجیبی ست بودنِ ما آدم ها
یک نفر برایت چند دقیقه وقت میگذارد و به اندازه ی خوردنِ یک قهوه ، چشمانت را به دنیائی تازه باز میکند
برای یک نفر ، عمری وقت میگذاری. همان کسی که قادر است به اندازه ی خوردنِ یک قهوه ، دنیایی را خراب کند
با تاسف نمینویسم
برای بیدار شدن ، برای شروعهای تازه ، هرگز دیر نیست
قهوههای تلخ ، آدمهای تلخ ، روزهای تلخ ، الزاماً به معنی پایانی تلخ نیست
هنوز هم معتقدم ... برای وارد شدن به دنیای دیگران ، باید به اندازه یک فنجان قهوه برایشان وقت گذاشت
پ ن : برای کسی که هرگز فراموش نخواهد شد ....
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]